اين را ميگفت كه ترس كم شدن پول، بابتپرداخت جبران اشتباهات گذشته و خمس و زكات نداشته باشيم؛ كه خيالمان راحت باشد وقتي خدا خودش چيزي ميگويد، حتما هوايمان را هم دارد. حالا و با وجود اين قول خداوند، اگر در طول سال خيلي به فكر حساب و كتاب خودتان نبودهايد يا حتي گاهي در كسب درآمد هم راه كجي رفتهايد،ماه رمضان را غنيمت بدانيد. بنشينيد و با خودتان روراست باشيد كه آيا تا امروز و اينجا، همه درآمدتان حلال و درست بوده است؟ اگر نه، چرا و چقدر و كجا بايد آن را تسويه كنيد؟ خرج حقوقتان چطور؟ هرچيزي سر جاي خودش بوده و واجباتتان انجام شده؟ فرقي نميكند بازاري باشيد يا كارمند، اين ماه مبارك را از دست ندهيد. بهتر است همين حالا خيالتان را بابت درست بودن راه كسب درآمد و خرج كردن مالتان راحت كنيد.
- آيا كسب من حلال است؟
در آيه سوم سوره بقره، مسائل اقتصادي بعد از عبادت خداوند، از مهمترين وظايف هر انساني مطرح شده است. اين موضوع نشاندهنده اهميت موضوعات اقتصادي و مالي و چگونگي كسب درآمد مسلمانان است؛ مثلا يكي از اصليترين اتفاقاتي كه درآمد و حقوق ما را دچار شبهه ميكند، غش در معامله است كه يك تعريف يك خطي كاملا مشخص و بدون اما و اگر دارد؛ «يعني انسان عيب جنسي را كه ميخواهد بفروشد، پنهان كرده، آن را بهصورت يك جنس خوب به مشتري عرضه كند». اين موضوع در اسلام آنقدر اهميت دارد كه پيامبر(ص) فرمودهاند: «هر كسي با مسلماني در معامله تقلب كند، از ما نيست». حالا اين تقلب ميتواند هر چيزي باشد كه من بهعنوان فروشنده ميدانستهام حقيقت ندارد و فقط براي فروختن كالايم مجبور به اين كار و يا گفتن اين حرف دروغ شدهام.
- بازاريها حواسشان باشد
مشهورترينش شايد ميوهفروشي باشد كه ميوههاي خوب را روي ميوههاي خرابش بچيند و اجازه سوا كردن هم به مشتريهايش ندهد؛ وقتي كسي ميوههاي خوبش را نشانمان ميدهد و در خانه هرچه از كيسه در ميآوريم ميوههاي پلاسيده است، يعني فروشنده در فروختن كالايش به ما تقلب كرده است. پارچهفروش، قسمت كوچكي از پارچهاش را كه آسيبديده رفو كند و به مشترياش نگويد و بخواهد پارچهاش را بهعنوان جنس درجه يك بفروشد. اصلا همين آبميوهفروشيهايي كه سرشان در تابستان حسابي شلوغ است و مشتريهاي خوبي دارند؛ اگر كسي به آنها سفارش آبپرتقال طبيعي بدهد و آنها كمي اسانس پرتقال هم اضافه كنند، در معاملهشان غش كردهاند. البته اين موضوع هميشه درباره فروش جنسهاي بيكيفيت بهجاي جنسهاي درجه يك نيست. هر دروغي در فروختن جنس، به غش در معامله برميگردد؛ مثلا شما پنير درجهيك و خوبي داشته باشيد كه در تهران توليد شده باشد اما بهعنوان پنير محلات آن را به مشتري بفروشيد. كيفيت پنير فروخته شده شما بد نيست اما پنير محلات نيست. گران دادن بيش از حد جنسي، كمفروشي، صداقت نداشتن درباره آن كالا، پنهان كردن عيبش و هرچيزي كه باعث ضرر زدن به مشتري شود، غش در معامله محسوب ميشود.
- كارمندها حسابشان پاك است؟
چون خريد و فروشي در كار نيست، شايد كمي خيال كارمندها راحتتر باشد اما شايد آنها هم حسابشان پاكنباشد. غش در معامله مدلهاي مختلفي دارد. كمگذاشتن و كوتاهي در كار هم نوعي غش در معامله محسوب ميشود؛ معلمي كه دير سر كلاس ميرود و با انرژي درس نميدهد، خياطي كه قرار بوده اين هفته لباس را تحويل بدهد و 2هفته ديگر تحويل ميدهد، نقاشي كه به جاي 3 دست رنگ روي ديوار، 2دست رنگ ميزند و كارمندي كه كار ارباب رجوعش را بهدرستي انجام نميدهد هم در معاملهشان غش كردهاند؛ يعني از اول معامله، قرار نبوده است بد درس بدهد و لباس را دير تحويل بدهد و كمرنگ بزند و كار راه نيندازد، اما دارد اينها را انجام ميدهد. همه اينها كمكاري است و حقوق را دچار شبهه ميكند. شما بهعنوان كارمند و كارگر هر سازمان و ارگان خاصي، وظيفه داريد كارتان را به بهترين شكل ممكن انجام دهيد. هر اتفاقي كه اين وظيفه بديهي را به تأخير بيندازد، كمكاري محسوب ميشود.
- چطور حسابم را صاف كنم؟
اول از همه و قبل از جبران اشتباهات گذشته، بايد حال و آينده را سفت نگه داريم و از حالا به بعد درست كار كنيم و درست بفروشيم؛ يعني واقعيت جنسهايمان را بگوييم و آنها را همانطور كه هستند بفروشيم؛ يعني سر وقت سر كارمان حاضر شويم و وظيفهمان را انجام بدهيم؛ يعني به بهانههاي مختلف كه خودمان ميدانيم براي كم كردن حجم كار است، از زير مسئوليتمان شانه خالي نكنيم. اگر همه اينها را انجام داديد، ميتوانيد سراغ جبران گذشتههايي برويد كه به آنها دسترسي داريد؛ يا خسارتشان را بدهيد و يا حلاليت بخواهيد. اگر جبران مافات برايتان ممكن نبود، همين صادق بودن و درست كار كردن امروز شما، در حكم همان توبه و استغفاري است كه خداوند از بندهاش قبول ميكند.
- آشنايي با قوانين اقتصادي اسلام
خيالمان از درآمد كه راحت شد، به مرحله خرج كردن پول ميرسيم؛اينكه در كنار خرج همه لباسها، خوراكها، مهمانيها، سفرها، تفريحها و خيلي هزينههاي واجب ديگر زندگي، مقداري از مالمان را براي قرضهاي ديني و غيردينيمان كنار بگذاريم و فراموششان نكنيم.
- خمس
خمس، يكپنجمسود مال است؛ يعني مقدار پولي كه بعد از يك سال، با درنظر گرفتن تمام چيزهايي كه فرد در زندگي خودش و خانوادهاش خرج ميكند، اضافه برايش بماند. اگر همه اينها را حساب كنيد و بعد از آن پولي بهعنوان ذخيره برايتان بماند و در طول آن يكسال هم به آن دست نزنيد، بايد يك پنجم آن را بهعنوان خمس بپردازيد. اگر ميدانيد كه نخستين حقوقتان را در چه ماهي از سال گرفتهايد، همان ماه را سال خمسيتان قرار بدهيد. اما اگر نميدانيد و يادتان نيست، ماه رمضان ميتواند فرصت خوبي براي اين كار و پرداخت خمس باشد كه در كنار نماز و روزه و حج قرار گرفته است و از واجبات محسوب ميشود. بهتر است براي دانستن اينكه آيا پرداخت خمس شامل حال شما ميشود يا نه و شرايط دقيق خمس و كموزيادش، با متخصصان اين زمينه صحبت كنيد.
- زكات و صدقه
زكات و صدقه، همان پولي است كه به يتيمان و نيازمندان و فقرا ميرسد. تفاوت زكات و صدقه در اين است كه صدقه كاملا مستحب است ولي زكات نوع واجب هم دارد و پرداخت زكات بر افرادي با داراييهاي خاص، واجب ميشود. در اين ماه رمضان، بنشينيد و با خودتان حساب و كتاب كنيد كه شما در كدام دسته قرار ميگيريد. حواستان باشد كه واجب را فداي مستحب نكنيد؛ يعني بدهكار خمس و يا زكات واجب نباشيد ولي صدقه بدهيد كه اصلا جايگزين هم نميشود و خيلي كار اشتباهي است. نهايتا اينكه اگر در پرداخت هيچ قانوني، جزو واجبين پرداخت قرار نگرفتيد، صدقه دادن را فراموش نكنيد.
نظر شما